چرا برنامه‌هایمان را نصفه و نیمه رها می‌کنیم؟

سال نو همیشه برای همه ما یادآور یک شروع دوباره بوده، برای همین هر سال به اواخر اسفند و این موقع‌ها که میرسیم کم‌کم به فکر برنامه‌ریزی برای سال جدید می‌افتیم. کلی هم کارهای مختلف برای خودمان ردیف می‌کنیم که انجام بدهیم. از خواندن یک زبان خارجی گرفته تا شروع ورزش مستمر، یادگیری فتوشاپ، برنامه‌نویسی یا حتی درس خواندن.

اما چقدر از این کارها را در واقعیت هم پیگیری می‌کنیم؟ یعنی چند درصد از این برنامه در نهایت عملی می‌شود؟ تجربه می‌گوید عدد چندان بزرگی نیست.یعنی معمولا آخرسال وقتی به برنامه‌ای که نوشته بودید نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که بخش زیادی از آن بدون کم و کاست میتواند به برنامه سال بعدتان منتقل شود، چون یا اصلا شروعشان نکردید یا نصفه و نیمه ولشان کرده‌اید.

چرا برنامه‌هایمان را نصفه و نیمه رها می‌کنیم؟

هدف‌گذاری به جای برنامه‌ریزی

اول سال و موقع نوشتن یک برنامه جدید شما با لیستی از ایده‌ها و کارهای جدید روبرو هستید. حجم زیادی انگیزه دارید که همین باعث ترشح مقادیری دوپامین در مغزتان می‌شود. شما هنگام نوشتن برنامه اصولا به همه مراحل انجام یک کار و ریز جزییاتش فکر نمی‌کنید. در واقع بهتر است بگوییم آنچه که اکثر مردم انجام میدهند هدف‌گذاری است نه برنامه‌نویسی.

در هدف‌گذاری شما فقط به یک نتیجه و تصویر نهایی فکر می‌کنید، خودتان را در موقعیت بعد از بدست آوردن آن هدف تصور می‌کنید و همین موضوع هم مغز شما را فریب می‌دهد. شما خام لحظه موفقیت می‌شوید بی آنکه به سختی‌های مسیر توجه کنید.

چرا برنامه‌هایمان را نصفه و نیمه رها می‌کنیم؟

از هرم معکوس استفاده کنید

برای نجات از تله هدفگذاری به جای برنامه نویسی، هرم معکوس یک روش موثر است. در این روش شما از کلان‌ترین اهدافتان به جزیی‌ترین کارهای روزانه‌تان می‌رسید. در بزرگترین بخش هرم اهداف بلندمدت خود را می‌نویسید که ممکن است یک تا چندسال رسیدن به آنها طول بکشد. بعد مشخص می‌کنید که رسیدن به هر هدف بزرگتر شامل دستیابی به چند هدف کوچکتر است. مثلا برای رسیدن به شغل موردعلاقه‌تان ممکن است نیاز باشد تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کنید و برای این کار هم نیاز دارید تا در کنکور ارشد نتیجه دلخواهتان را بگیرید.

پس همینجا هدفی مثل شغل دلخواه به چند قدم کوچکتر و متوالی تقسیم شد. حالا قدم اول را هم به کارهای کوچکتر تقسیم می‌کنید. ضمن اینکه مهم است که مهلت رسیدن به این گام‌ها را هم برای خودتان مشخص کنید، یعنی تعیین کنید که بعد از چندماه میخواهید در یک درس از سطح مبتدی به متوسط برسید.

حالا هر قدم می‌تواند به برنامه‌هایی هفتگی و حتی پس از آن وظایف روزانه تبدیل شود.

چرا برنامه‌هایمان را نصفه و نیمه رها می‌کنیم؟

انگیزه اولیه را چطور حفظ کنیم؟

احتمالا شما هم این جمله را از دکترها شنیده باشید که باید سبک زندگی‌ات را عوض کنی. پزشکان معتقدند سبک زندگی که شما هر روز در پیش می‌گیرید از دارویی که در یک بازه مشخص مصرف کنید  تاثیر بیشتری دارد. این نکته مهم که پزشکان درباره سلامت جسمی می‌گویند درباره سایر بخش‌های زندگی هم کاربرد دارد.

برنامه‌های موقتی و چندماهه خوبند اما جای روتین روزانه زندگیتان را نمی‌گیرند. اگر میخواهید به طور اثرگذار ورزش را ادامه دهید، مطالعه داشته باشید یا هر کار مستمر دیگر، باید جزو برنامه روزانه‌تان شود یا بهتر است بگوییم باید به آن عادت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − 7 =

آخرین اخبار
آخرین مقالات
لینک های مفید