به گزارش آماج، بهرام بیضایی هنرمندی است که نه تنها در سینما و تئاتر، بلکه در تاریخ و زبان فارسی نیز جایگاه ویژهای دارد. او با آثار و زندگی خود، نشان داد که هنر میتواند میدان مقاومت در برابر فراموشی، سلطه روایتهای تکخطی و بیتفاوتی باشد.
زندگی و هنر در یک مسیر
استاد بیضایی آنچه بنا کرد، بنا بر قدرت نبود. او عشق، صداقت و پرهیزکاری را به قدرت بدل کرد. زندگی و هنر در او یکی بود؛ او تواناییها و محدودیتهای خود را شناخت و تا آخرین لحظه آموخت و عاشق ایران زیست. زندگیاش، خود تبدیل به اثر هنری شد و نشان داد که فرهنگ، تاریخ، بافت، روابط و زبان، شیوه به هستی درآمدن انسانها را شکل میدهند.
نگاه تاریخی و نقادانه
بیضایی به تاریخ نگریست و تنها بازتاب رسمی آن را نپذیرفت؛ سکوتها و فاصلهها را کاوش کرد و از دل این کاوش پرسشهای نو ساخت. او اسطورهها را نه برای بازگو کردن، بلکه برای تاباندن روشنایی بر پرسشهایی که انسان امروز باید از درون خود بجوید، بازآفرینی کرد و فرمهای کهن نمایشی را در بستر زبان و دغدغههای انسان معاصر بازسازی نمود.
هنر به مثابه بیداری
او به ما آموخت که بدون عشق و پایداری، انسان تلخ و بیحس میشود و ارتباطها به تعارض بدل میگردد. با آثارش و فهم تاریخی، ما را از درون به بیرون و از بیرون به درون حرکت میدهد و نشان میدهد که زبان و ادبیات و هویت را نمیتوان مصادره کرد؛ زیرا هویت، جریانی است که باید هر بار از نو فهمیده، بازآفرینی و بازپرسیده شود.
میراثی برای نسلها
بیضایی اسطورهای زنده برای مردم ایران شد؛ اسطورهای از «ایستادگی برای پاکی و حقیقت»، «پاسداری از کرامت انسان» و «جرأت پرسیدن». آثار او بیانگر این است که هنر، اگر مسئولانه و بیدار باشد، میتواند حافظه جمعی را از چنگال فراموشی رها کند و انسان را به مواجهه با خویش و جهان اطرافش فراخواند.


